نگاهی به گفتوگوی زنده محمد ابراهیم لاریجانی و آرش نورآقایی
نفیسه حاجاتی/دبیر سرویس میراث و گردشگری: کارنامهخوانیهای محمدابراهیم لاریجانی، این بار به آرش نورآقایی رسید و این دو فعال حوزه گردشگری در گفت وگوی زنده بیش از دو ساعت درباره پروژههای مختلفی که نورآقایی طی این سالها انجام داده، صحبت کردند؛ از برگزاری جشنهای سالانه راهنمایان گردشگری کشور و میزبانی کنوانسیون بینالمللی راهنمایان جهان تا پروژههای یوز ایرانی و درنا بزرگداشت منوچهر ستوده و البته «نو سده» که اینروزها بیشتر باید دربارهاش گفتوگو کنیم. استفاده از قدرت منابع انســـانی، تعریف خردهجریانها برای جریان اصلی و بینالمللی اندیشیدن و فعالیتکردن را میتوان سه فصل مشترک فعالیتهای نورآقایی در این سالها عنوان کرد؛ فصلمشترکهایی که در این لایو اینستاگرامی درباره نقاط قوت و ضعف و مصایب و مشکلاتشان هم صحبت شد، اما مهمترین نکته این گفت وگو، صحبت از پروژه «نو سده» بود که هر دو بر لزوم توجه ویژه به دو سال پیش رو و استفاده مطلوب از فرصت بزرگ آغاز قرن 15 شمسی گفتند و یک اشتباه مصطلح این روزها را هم تصحیح کردند؛ اینکه امسال، سال آخر قرن نیست بلکه اولین روز بهار 1401 مصادف است با آغازین روز قرن 15 شمسی و در اصل، سال 1400 آخرین سال قرن 14 شمسی خواهد بود و ما حالا حدود یک سال و هشت ماه با «سدۀ نو» فاصله داریم. نکته مهم دیگر اینکه ما تنها کشوری در دنیا خواهیم بود که سده نویمان در آن تاریخ شروع میشود که این یعنی یک بهانه عالی و فرصت طلایی برای تبلیغات در حوزه جذب گردشگران خارجی، برندینگ ایران و البته برگزاری سمینارها و رویدادهایی برای اندیشیدن و برنامهریزی کردن برای قرنی که آرزو داریم ایرانیان زندگی بهتری را در آن تجربـــــه کنند. جشن هشتم راهنمایان گردشگری عضو کانون انجمــــنهای صنفی راهنمــــایان گردشگری کشور، اولین رویدادی بود که ما به عنوان نمایندگانی از سرویس میراث و گردشگری روزنامه اصفهان زیبا در آن حضور پیدا کردیم و به این ترتیب بهمن ماه 93 سرآغاز تعاملات رسانهای ما با راهنمایان گردشگری سراسر کشور شد. پس از آن هم اصفهان و رشت در گردهماییهایشان میزبان نماینده خبری اصفهان زیبا بودند. آرش نورآقایی تا گردهمایی دهم همواره مدیریت برگزاری این جشنهای سالانه را برعهده داشت و با همکاری داوطلبانه و قدرتمند راهنمایان گردشگری عضو انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری شهرهای میزبان، این رویدادها را با حضور چند صد راهنمای گردشگری از سراسر کشور و البته تعدادی از اهالی رسانه برگزار میکرد. بزرگترین و مهمترین رویدادی که او در تمام این سالها مدیریت کرده هم برگزاری هفدهمین کنوانسیون بینالمللی راهنمایان گردشگری جهان در هفت استان ایران بود که در افتتاحیهاش رئیس جمهور جهانیان را خطاب قرار داد و گفت: «امروز زمانی نیست که بتوان بین ملتها دیوار کشید.» در این رویداد بزرگ راهنمایان گردشگری استانهای تهران، اصفهان، شیراز، قزوین، زنجان، همدان و یزد با مدیریت او، به بهترین نحو در استانهایشان میزبان تور بزرگی با حضور 300 راهنمای گردشگری از کشورهای مختلف دنیا شدند و البته شهرهای دیگری از جمله رشت و کاشان هم در این میزبانی سهمی داشتند. جشنواره وبلاگنویسی قشم و جشنواره ماکوگرام و رویداد معرفی چوگان با رویکرد گردشگری هم سه رویداد قابل توجه دیگری بودند که من به عنوان یکی از خبرنگاران مدعو از نزدیک شاهد فعالیتهای انجام شده در آنها و تا حدودی روند برگزاریشان بودم و گزارشهایی هم طی هفت سال اخیر درباره هر کدامشان نوشتهام. با توجه به همه این تجارب، بخشهایی از گفتوگوی دو ساعته مدیرکل سابق تبلیغات و بازاریابی وزارت میراث با آرش نورآقایی را در ادامه برایتان گلچین کردهام. دیدار ایرانی-سوئیسی در نارنجستان؛ سرآغاز دودهه گردشگری محمد ابراهیم لاریجانی صحبتهایش را با روایت خاطرهای از اولین آشنایی مجازیاش با آرش نورآقایی آغاز کرد؛ زمانی که برای یک سخنرانی به اطلاعاتی درباره برج شبلی دماوند احتیاج داشت و تنها منبع آنلاین متنی دقیق از آرش نورآقایی بود که توضیحات خوبی هم درباره معماری رازی و روند معماری ایرانی در آن موجود بود. انتشار مجلات گیلگمش و کتاب صد جاذبه گردشگری ایران دو اقدام دیگر نورآقایی بود که لاریجانی با اشاره به آنها از فعالیتهای قابل توجه مهمان گفتوگویش خبر داد و بحثها را آغاز کرد. جرقه آغاز فعالیتهای نورآقایی به روایت خود او، به یک دیدار در نارنجستان قوام شیراز برمیگردد؛ حوالی سالهای 81 و 82 که او یک گردشگر سوئیسی را در شیراز دید و ناهاری با هم خوردند و در کتاب لونلیپلنت مطالبی را درباره ایران خواند که به نظرش نادرست بودند. نورآقایی که در شغل پیشینش به عنوان مهندس کامپیوتر، سفر زیاد میرفت و کتاب هم زیاد میخواند، به معاونت فرهنگی سازمان میراث فرهنگی مراجعه کرد و از اشتباه بودن آن نوشتهها گفت به هوای اینکه شاید آنان بتوانند مکاتبهای کنند یا کاری انجام دهند برای تصحیح اشتباهات اما وقعی بر صحبتهای او ننهادند. نورآقایی با روایت این خاطره تاکید کرد که همیشه برایش «تولید محتوای گردشگری» اصل و هدف مهمی بوده که در پروژههای مختلف هم برایش اهمیت قائل شده و حتی دلیل ورودش «تغییر محتوای گردشگری» بوده است. او سپس دورههای راهنمای گردشگری را گذراند؛ افسانه احسانی، محمد یزدانی و دکتر ناصر کرمی سه شخصی بودند که در تعریف مسیر زندگی نورآقایی تاثیرگذار بودند. او سپس از فعالیتهای مطبوعاتیاش در حوزه گردشگری در سایت خبری سیاچان (CHN)، همشهری جوان، سرزمین من و ایرانا گفت. آشنایی او و عضویتش در فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری و برگزاری اولین دوره جشن راهنمایان گردشگری کشور به میزبانی تهران در سال 1386 سرآغاز فعالیتهای گردشگرانهای بود که تا امروز هم ادامه دارد. آرش نورآقایی با تاکید بر اینکه راهنمایان گردشگری تاثیرگذار هستند، توضیح داد: «مانیفست ده خطی برای جشن راهنمایان گردشگری نوشتیم که هنوز هم به آن پایبندیم. یکی از موارد این بود که گفتیم باید تمرکززدایی شود و چون مهمانان راهنمایان گردشگری هستند، هر بار جشن در یک استان برگزار شود. در گردهمایی سوم، میزبان تبریز بود و آنجا ما بیانیهای دادیم و گفتیم بازار تبریز باید ثبت جهانی شود. یک سال بعد این اتفاق افتاد و همه ما فهمیدیم که راهنمایان میتوانند خیلی اثرگذار باشند. ایده دیگری هم مطرح کردم؛ اینکه راهنمایان لازم است آنتایم باشند و گردهمایی سالانهشان هم باید این را نشان دهد. از آن سال تا به حال هر سال دوم اسفند ماه، مصادف با روز جهانی راهنمایان گردشگری، ساعت 9:57 صبح جشن راهنمایان آغاز میشود. هیچ مراسم دیگری در کشور این سابقه را ندارد.» او درباره کتابهای مختلفی که در این سالها منتشر کرده و مجله گیلگمش و کتابهای 1001 هم توصیحاتی را ارائه داد. به دوره گردشگری خلاق و تریپفیکشنها خوش آمدید «دنیا دیگر به سمت تراولگایدها (راهنماهای گردشگری) نمیرود. به سمت تراول فیکشنها میرود.» این روایت نورآقایی است از ارزیابی محتواهای گردشگری روز دنیا. به روایت او، جیمز جویس کتاب اولیس را مینویسد که در آن شخصیتی به نام لئوپولد بلوم (Leopold Bloom) وجود دارد. آن قدر کتاب جیمز جویس اثرگذار بوده که روزی در ایرلند به نام روز بلوم (Bloomsday) شکل گرفت که در این روز [16 ژوئن مصادف با 27 خرداد در دوبلین پایتخت ایرلند برگزار میشود] مردم از مسیر یا مکانهایی که بلوم رفته به عنوان یک مسیر گردشگری بازدید میکنند. نکته جالب اینکه این کتاب اصلا راهنمای گردشگری دوبلین نیست و حتی جویس به نوعی از این شهر متنفر بوده است. او از عدم رابطه ما با ادیبانمان گلایه کرد و از رویدادی به عنوان گردشگری ادبی که برگزار کرده و اثرگذار بوده هم یاد کرد. رصد محتوای خلاق در عرصه گردشگری، نکته مهم دیگری بود که نورآقایی بر آن تاکید کرد و از داغ شدن بحث بازی (Game) در گردشگری گفت و خبر داد که در کتاب کاشان برای اولین بار گیم را وارد کردهاند. او از کتاب بازیآفرینی در گردشگری (Gamification in Tourism) به عنوان تنها منبع این حوزه یاد کرد؛ کتابی که ترجمه شده و به زودی منتشر میشود. به روایت او اپلیکیشن ندای استکهلم (the sound of Stockholm) تلاشی است که این مقصد مهم گردشگری سوئد برای جذب گردشگران و فعالیت در حوزه گردشگری خلاق طراحی کرده است. او تصریح کرد: «متوجه شدم چقدر ما لهجههای مختلفی در ایران داریم که میتوانیم بازیهای مختلفی هم بر این اساس با رویکرد گردشگری تولید کنیم. این لهجهها هم هویت و اصالت را نشان میدهند و هم ابزاری برای جذب گردشگر هستند.» او افزود: «حالا اینها را مقایسه کنید با تولید محتواهایی که امروز در ایران شاهد هستیم. بخشی را باید به معرفی مقاصد اختصاص داد، اما این کافی نیست. ولی اگر رصد کنیم در دنیا چه اتفاقاتی دارد میافتد میتوانیم سریعتر و بهتر از راه میانبر به نتایج بهتری در حوزه گردشگری برسیم.» به روایت نورآقایی در کتاب کاشان، بازیهایی برای این مقصد گردشگری طراحی شدهاند. برای مثال در یکی از بازیها گردشگران باید به دیدار باغ فین کاشان بروند و در میان درختان سرو این باغ جهانی، به دنبال کهنسالترین سرو باغ بگردند و کدش را بفرستند. همه درختان هم در این پروژه شناسنامهدار شدهاند تا گردشگری که وارد میشود زمان بیشتری در این باغ ایرانی میراث جهانی بشر بگذراند، اطلاعات زیادی را خودش دریافت کند و حتی به جای اینکه ملاقات سطحی با باغ داشته باشد و فقط عکس و فیلم بگیرد، در یک تور گردشگری خلاق شرکت کند. محمد ابراهیم لاریجانی در اینجا توضیح داد که در زمان مدیریتش، پیشنهاد طراحی یک بازی گردشگری به او داده شده بود و برای نمونه، بازی را معرفی کرده بودند که سالانه دو میلیون گردشگر را به نروژ جذب میکرد. لاریجانی از تلاشهایی که برای خلق این بازی شد اما به سرانجام نرسیدند گفت و بر لزوم سرمایهگذاری خصوصی بر روی پروژههای بازیآفرینی در گردشگری هم تاکید کرد. «در جست و جوی حسن»ها برای ایران گردشگر میآورند. نکته دیگری که آرش نورآقایی در پاسخ به سوال محمد ابراهیم لاریجانی درباره اهمیت و کارکردهای سفرنامهها گفت، این بود که سفرنامههای معاصری وجود دارند که کمتر به آنها توجه کردهایم، در حالی که بسیار میتوانند در جذب گردشگرانی از کشورهای مختلف تاثیرگذار باشند. او با اشاره به اینکه افرادی به ایران سفر میکنند فقط به دلیل اینکه مسیر مارکوپولو را تجربه کنند، گفت: «تا به حال به دو فرماندار ابرکوه گفتهام اگر مسافران از شیراز مستقیم میروند یزد و در ابرکوه نمیایستند، کافی است شما یک تابلو سر جاده بزنید و بنویسید: اینجا درختی وجود دارد که مارکوپولو را به چشم دیده است. تنها موجود زندهای در دنیا که مارک و پولو را دیده است. ببینید برای راهنمای خارجی که دارد از این مسیر میگذرد چقدر مکث ایجاد میکند.»کتاب در جستوجوی حسن ( Searching for Hassan: A Journey to the Heart of Iran) نوشته ترنس وارد (Terence Ward) که با ترجمه اسدالله امرایی موجود است، نمونه خوبی بود که نورآقایی برای اثبات اثرگذاری زیاد سفرنامههای معاصر بر جذب گردشگر معرفی کرد. این کتاب به 12 زبان زنده دنیا ترجمه شده و نورآقایی تعریف کرد که نویسنده کتاب را در جشن هفتم راهنمایان گردشگری به ایران دعوت کرد تا از دست رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی جایزه بگیرد. داستان کتاب سفرنامه اولین خانواده آمریکایی است که بعد از انقلاب به ایران سفر کردند و گردشگران بسیاری بعد از خواندن این کتاب راهی ایران شدهاند. همچنین میتوان از پیترودلاواله یاد کرد که در سفر ایتالیاییها به ایران بسیار اثرگذار است. ژان شاردن هم چنین نقشی دارد. باید سفرنامههای مجازی ایران را بررسی کنیم، کلیدواژههایی را استخراج کنیم و برای برندینگ ایران از این ابزار استفاده کنیم مخصوصا که متاخر هستند و کامنتهای مختلفی هم برایشان نوشته شده و میتوان بر اساس آنها به دیدگاههای بسیار خوبی رسید. روایتی از بزرگداشت صدسالگی «منوچهر ستوده» ماجرای برگزاری بزرگداشت صدسالگی برای استاد منوچهر ستوده، چه بود؟! این موضوع بخش بعدی صحبتهای آنلاین لاریجانی و نورآقایی بود. اما قبل از هر چه باید بگوییم منوچهر ستوده که بود؟! به روایت نورآقایی، زمانی وزارت فرهنگ ایران در پیش از انقلاب به چند استاد برجسته ایران ماموریت میدهد که بناهای شاخص ایران را شناسایی و معرفی کنند. ایرج افشار برای یزد و کویر مرکزی ایران مامور میشود. باستانی پاریزی برای کرمان، احمد اقتداری برای جنوب و منوچهر ستوده برای بررسی تمام بناهایی که در خطه جنوبی دریای مازندران هستند. او کتابی به عنوان «از آستارا تا استرآباد» مینویسد و کل این مسیر را طی 40 سال پیاده میرود. نورآقایی توضیح داد: «او بیشتر از 40 بار از تهران تا قلعه الموت پیاده رفته بود. 104 سال عمر کرد. ما هم بزرگداشت صدسالگی و 103 سالگی برای او برگزار کردیم و برای بزرگداشت صدسالگی او سنگ تمام گذاشتیم. سایت طراحی کردیم، موسیقی ساختیم، مجسمه ساختیم، صد اصله درحت کاشتیم، 4قله صعود شد و کل همین مسیر کتاب رکاب زده شد. صدمین اصله درخت را خود ایشان در روز صدسالگیاش در باغ نگارستان کاشت. مهمترین داشته معنوی من طرح دست آقای ستوده در روز صد سالگی اوست. او به قول ایرج افشار قلم و قدم را یکی کرده بود.» نورآقایی تاکید کرد که تمام محتواهای علمی و غنی تولید شده توسط اساتیدی مثل ستوده را باید به محتواهای متناسب با نیازهای امروز صنعت گردشگری تبدیل و از آنها استفاده کرد. از ماکوگرام تا پروژه یوز ایرانی بخش بعدی صحبتها معطوف به دو رویداد ماکوگرام و دزفولگرام بود. رویدادهایی که طی آنها سفرنویسهایی از سراسر ایران چند روز را در ماکو و دزفول گذراندند و درباره این دو منطقه پرظرفیت به روایت نورآقایی «تولید محتوای ضربهای» اتفاق افتاد. فرق این دو رویداد هم این بود که در دزفول شرکتکنندگان از پیش از شروع رویداد باید مطالعه و تولید محتوا را آغاز میکردند. تفاوتی هم که این دو رویداد با فمتریپها دارند این بود که وجه رقابتیشان پررنگ بود و سفرنویسها آزادانه به انتخاب سوژههای روایت، مسیرها و مقصدها برای دیدن و روایت کردن میپرداختند. پروژه مهم دیگری که بخش قابل توجهی از صحبتهای نورآقایی و لاریجانی را به خود اختصاص داد، پروژه یوز ایرانی بود شامل رویدادهای مختلفی از جمله نقش بستن تصویر یوز ایرانی روی پیراهن تیم ملی فوتبال ایران، طراحی توپ چهلتکه از گونههای درحال انقراض کشورهای تیمهای شرکتکننده در جام جهانی (که قرار بود به کاپیتان تیم آرژانتین تقدیم شود اما به خاطر دعوای لفظی جواد نکونام با سرمربی تیم مقابل، این اتفاق نیفتاد)، خلق نقاشی بزرگی روی بوم، طراحی عروسک دلبر و کوشکی که به سراسر جهان سفر کردند، نقش بستن نقش یوز بر بدنه هواپیمای معراج و به طور کلی افزایش آگاهی عمومی نسبت به گونه در خط انقراض یوز ایرانی. نورآقایی از پروژههای دیگری در همین زمینه هم گفت که البته بعدا به دست فراموشی سپرده شدند. مرد بن بستها و تناقضها «باغ ایرانی حقوق بشر» موضوع دیگری بود که به راهنمایی لاریجانی، نورآقایی نکاتی را در این رابطه بیان کرد. ماجرا از این قرار بوده که در پرونده ثبت جهانی باغهای ایرانی نام یک باغ هست که هیچ درختی ندارد، اما به عنوان نخستین باغ ایرانی در فهرست میراث جهانی بشر به ثبت رسیده است؛ باغ پاسارگاد که به فرمان کوروش خلق شد و امروزه جهان استوانه کوروش را به عنوان نخستین لوح حقوق بشر میشناسد. پس چه خوب که در حوزه گردشگری از این ظرفیت بسیار مهم برای جذب گردشگران خارجی استفاده کنیم و مدت زمان توقف گردشگران در این سایت میراث جهانی بشر را افزایش دهیم. متاسفانه این پروژه با وجود تلاشها به جایی نرسید و نورآقایی موقع یادآوری این پروژه گفت: «من عادت دارم به سراغ بنبستها و تناقضها بروم.» لاریجانی هم تاکید کرد که این پروژه میتوانست نتایج مثبت اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای ایران داشته باشد. نورآقایی سپــــس از همــــکاریهــــای گستــــــردهاش در سالهای اخیـــــر با بخشهای دولتی و مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، گفت. به روایت او، پاشنه آشیل صنعت گردشگری ایران که چوب لای چرخ توسعه این صنعت میگذارد، نقصانهای سیستمی است. منابع انسانی فراوانی داریم اما مدیران باهوش و جسور نه! و اما بخش مهمی از صحبتها که بخش پایانی را تشکیل میداد، بحث ورود ایران به سده نوی شمسی بود. به گفته لاریجانی، ایران دارد وارد مقطعی از تاریخش میشود که حکم پاگرد را دارد و عجیب است که روشنفکران و صاحبنظــــران اهمیت چندانی برای بحث و صحبــــت در این باره نشان نمیدهند. نورآقایی هم از تلاشهایی که از سال 96 برای جلب توجه به سده نو انجام داده صحبت کرد. ماجرای این پروژه نو به این موضوع برمیگردد که خیلیها فکر میکنند امسال سال آخر قرن شمسی است، در حالی که امسال نود و نهمین سال قرن است و سال 1400 آخرین سال قرن 14 محسوب میشود. این یعنی ما حدود یک سال و نیم با پایان قرن فاصله داریم. نورآقایی از تلاش کشورها برای آیندهسازی گفت و گلایه کرد که ایرانیان نباید فرصتهای ارائه مانیفست برای قرن آتی را از دست بدهند. مخصوصا که ما رویدادی به نام نوروز داریم که تنها سنت نوگرای دنیاست و وقتی بلد بودهایم چنین فکر کنیم چرا برای قرن نو به دنبال تعریف پروژههایی با تم «نو سده» نباشیم؟! او در این پروژه پیشنهادی با محوریت گردشگری، رویدادهایی برای 31 استان طراحی کرده، با وزارت امور خارجه برای لغو روادید یک ساله با کشورهای عضو ایران فرهنگی صحبت کرده و لب کلام اینکه میگوید ما یک بهانه بزرگ برای دیده شدن بیشتر و بهتر در دنیا داریم، چرا از آن استفاده نکنیم؟! باید به دنیا بگوییم ما تنها کشوری هستیم که سال 1401خودمان و 2022 شما، وارد قرن نو میشویم و اتفاقا دقیقترین تقویم دنیا هم متعلق به ماست و شما فرصد دارید در این سال به ایران سفر کنید و میراث و جاذبههای ایران را در رویدادهای مختلفی که برگزار میکنیم، ببینید. پایان بخش این صحبتها هم این دعوت بود: «هر کدام از ما در هر جایگاهی که هستیم به این فکر کنیم که ما جزو معدود آدمهایی خواهیم بود که انشاءالله دو قرن را تجربه میکنیم، برای سده نو چه فکری داریم؟! چه قدمی برمیداریم؟!»